Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-04@14:53:33 GMT

فیلم| بحث‌برانگیزترین قتل جهان چطور اتفاق افتاد؟

تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۳۵۳۲۲

فیلم| بحث‌برانگیزترین قتل جهان چطور اتفاق افتاد؟

آفتاب‌‌نیوز :

کاترین سوزان جنوویز که پس از مرگ دلخراشش به کیتی جنوویز مشهور شد، تازه از محل کارش که یک رستوران در نزدیکی خانه‌اش بود خارج می‌شود. با ماشین فیات قرمز رنگش خیلی زود یعنی حدود ساعت ۳ نیمه شب به خانه‌اش می‌رسد.

ماشینش را پارک می‌کند و هنوز خیلی از ماشین دور نشده بود که فرورفتن چاقویی را در پشت خودش احساس می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کیتی فریاد می‌زند.

کمی قبل‌تر جوزف فینک که در محله او را آدلف صدا می‌زدند هنوز بیدار بود.

او که اوپراتور آسانسور یکی از آپارتمان‌ها بود، در لابی ساختمانی که دید خوبی به قتل کیتی داشت نشسته بود. شاید مثل همیشه داشت به یهودی‌ها فکر می‌کرد. جامعه‌ای که از آن‌ها متنفر بود. ساعت حدود ۳ نیمه شب بود که صدای فریاد زنی را می‌شنود و نخستین لحظات قتل کیتی را می‌بیند.

این درست همان لحظه‌ایست که رابرت موزر، یکی دیگر از همسایه‌ها صدای کیتی را شنیده بود. فریاد‌هایی که در محله می‌پیچید و در حالی که درخواست کمک می‌کرد می‌گفت: من چاقو خوردم. رابرت خودش را به پنجره می‌رساند و نخستین لحظات قتل را می‌بیند.

او خطاب به قاتل فریاد می‌زند از آن‌جا دور شو. فریادی که قاتل را فراری می‌دهد، اما چندان جوزف اوپراتور را تکان نمی‌دهد تا کاری بکند. جوزف همان لحظه داشت سوار آسانسوری می‌شد که او را به خانه‌اش می‌برد.

فرار قاتل خیلی طول نکشید. او دوباره برگشت، اما حدودا نیم ساعت بعد. کیتی از این فرصت استفاده کرده بود و بدن غرق در خون خود را کشان‌کشان به ورودی ساختمان رسانده بود. هنوز تنها بود که کارل راس مست تازه پله‌های ورودی خانه‌ای در همسایه‌گی را بالا می‌رفت.

کیتی با دیدن دوباره قاتل وحشت زده می‌شود و فریاد می‌زند. فریاد‌هایی که کارل را متوجه حمله دوم می‌کند. قاتل چاقویش را دوباره بالا می‌برد و این‌بار ضربه مرگ‌بار را وارد می‌کند. کارل شاهد این لحظه بود، اما نه تنها کاری نمی‌کند که به دختری در همسایگی کیتی زنگ می‌زند و از او می‌خواهد تا به پلیس گزارش بدهد.

تا این‌جا به غیر از جوزف، رابرت و کارل، ۳۵ نفر دیگر هم جزء شاهدین بودند. آن‌هایی که فقط صدای فریاد‌های کیتی را شنیده بودند. یکی از آن‌ها هَدی گرانت است.

او که بعد‌ها مثل بقیه شاهدین، لقب شاهد بی‌تفاوت را می‌گیرد، در اظهاراتش می‌گوید که با پلیس تماس گرفته و فریاد‌های زنی را گزارش کرده‌است. اما پلیس می‌گوید که این گزارش را پیش از این‌هم دریافت کرده بود. به نظر می‌رسد آن‌هایی که شاهد شنیدن صدای کیتی بودند، تصور می‌کردند این یک دعوای خانوداگی است. تصوری که پلیس را هم به اشتباه انداخت.

زنی که کارل با او تماس گرفت سوفیا فرار بود. کسی که کیتی را خیلی دوست داشت. البته کیتی دختر محبوبی بود. همه او را دوست داشتند. خیلی بامزه بود و در دانشگاه به کسی که ادای معلم‌ها را در می‌آورد مشهور بود. عاشق رقص بود و همیشه باعث خنده دیگران می‌شد.

البته او یکبار هم توسط پلیس در سال ۱۹۶۱ دستگیر شده بود. پول‌های شرط‌بندی را جمع می‌کرد که دستگیر شد. این عکس مشهور از او، همان عکسی‌است که هنگام بازداشت گرفته شد.

سوفیا پس از تماس کارل خیلی سریع با پلیس تماس می‌گیرد و گزاش حمله با چاقو را می‌دهد. پس از آن بود که به سرعت خودش را به کیتی که حالا در حال جان دادن است می‌رساند و او را در آغوش می‌گیرد. آغوشی که کوتاه بود و کیتی در آن جان سپرد.

همان زمان بود که پلیس می‌رسد، اما دو هفته بعد سر و کله رسانه‌ها پیدا می‌شود.

اولین گزارش از این قتل را نیویورک‌تایمز منتشر می‌کند.

با تیتری جنجالی که نوشته شده: «۳۷ نفری که قتل را دیدند، اما به پلیس زنگ نزدند». این روزنامه پارگراف اول گزاش خود را اینطور شروع می‌کند: «بیشتر از ۳۰ دقیقه، ۳۸ شهروند محترم قانون مدار در محله کویینز شاهد تعقیب و چاقو خوردن زنی به دست یک قاتل در ۳ حمله مجزا در کیو گارندز بودند.»

شرح این ماجرا باعث شد تا روانشناسان آمریکایی به ماجرای قتل کیتی جنوویز علاقه‌مند شوند.

بیشتر از همه آن‌ها دو روانشناس جوان به نام‌های لتنه و دارلی بودند که تحقیقات خودشان را آغاز کردند. آن‌ها دریافتند که وقتی فکر می‌کنیم افراد زیادی در لحظات اضطراری حضور دارند، مسئولیت اجتماعی بین افراد پخش می‌شود و کمتر احتمال دارد کسی دخالت یا کمک کند. چرا که همه متصور‌اند قطعا افراد دیگری کمک خواهند کرد.

بعد‌ها کنکاش‌های بیشتری درباره این قتل صورت گرفت و خبرنگاران جوان بیشتری دنبال حقیقت ماجرا بودند.

این کنکاش‌ها نشان داد، ماجرا آنطور که نیویورک‌تایمز تعریف کرده نیست و نه تنها کسانی که صدای کیتی را شنیده بودند به پلیس زنگ زدند که رابرت هم یک‌بار قاتل را فراری داده بود.

کیتی آنقدر‌ها هم تنها نبود، هرچند بدن خونالود خود را در نیم ساعت پایانی زندگی‌اش به تنهایی روی زمین کشید. او فقط این فرصت را پیدا کرد که چند دقیقه پایانی عمرش را در آغوش یک دوست یعنی سوفیا سپری کند.

ماجرایی که نیویورک تایمز به آن اشاره‌ای نکرده بود.

قتل کیتی جنوویز و ۳۸ تماشاچی، آنقدر جنجالی شد که هیچ کس متوجه وینستون موزلی نبود.

او ۵ روز پس از مرگ کیتی وقتی داشت یک تلویزیون می‌دزدید با دخالت همسایه‌ها دستگیر شد و به قتل دختری در محله کویینز اعتراف کرد. دختری که بدون شک کیتی بود. موزلی اگرچه یک‌بار به دلیل بی‌تفاوتی ۳۸ تماشاچی موفق به قتل و فرار از مهلکه شده بود، اما در جای دیگری با دخالت همسایه‌ها نتوانست از ماجرای دزدیدن یک تلویزیون فرار کند.

کاترین سوزان جنوویز که پس از مرگ دلخراشش به کیتی جنوویز مشهور شد، تازه از محل کارش که یک رستوران در نزدیکی خانه‌اش بود خارج می‌شود. با ماشین فیات قرمز رنگش خیلی زود یعنی حدود ساعت ۳ نیمه شب به خانه‌اش می‌رسد.

ماشینش را پارک می‌کند و هنوز خیلی از ماشین دور نشده بود که فرورفتن چاقویی را در پشت خودش احساس می‌کند. کیتی فریاد می‌زند.

کمی قبل‌تر جوزف فینک که در محله او را آدلف صدا می‌زدند هنوز بیدار بود.

او که اوپراتور آسانسور یکی از آپارتمان‌ها بود، در لابی ساختمانی که دید خوبی به قتل کیتی داشت نشسته بود. شاید مثل همیشه داشت به یهودی‌ها فکر می‌کرد.

جامعه‌ای که از آن‌ها متنفر بود. ساعت حدود ۳ نیمه شب بود که صدای فریاد زنی را می‌شنود و نخستین لحظات قتل کیتی را می‌بیند.

این درست همان لحظه‌ایست که رابرت موزر، یکی دیگر از همسایه‌ها صدای کیتی را شنیده بود.

فریاد‌هایی که در محله می‌پیچید و در حالی که درخواست کمک می‌کرد می‌گفت: من چاقو خوردم. رابرت خودش را به پنجره می‌رساند و نخستین لحظات قتل را می‌بیند. او خطاب به قاتل فریاد می‌زند از آن‌جا دور شو. فریادی که قاتل را فراری می‌دهد، اما چندان جوزف اوپراتور را تکان نمی‌دهد تا کاری بکند.

جوزف همان لحظه داشت سوار آسانسوری می‌شد که او را به خانه‌اش می‌برد.

فرار قاتل خیلی طول نکشید. او دوباره برگشت، اما حدودا نیم ساعت بعد. کیتی از این فرصت استفاده کرده بود و بدن غرق در خون خود را کشان‌کشان به ورودی ساختمان رسانده بود.

هنوز تنها بود که کارل راس مست تازه پله‌های ورودی خانه‌ای در همسایه‌گی را بالا می‌رفت. کیتی با دیدن دوباره قاتل وحشت زده می‌شود و فریاد می‌زند. فریاد‌هایی که کارل را متوجه حمله دوم می‌کند.

قاتل چاقویش را دوباره بالا می‌برد و این‌بار ضربه مرگ‌بار را وارد می‌کند. کارل شاهد این لحظه بود، اما نه تنها کاری نمی‌کند که به دختری در همسایگی کیتی زنگ می‌زند و از او می‌خواهد تا به پلیس گزارش بدهد.

تا این‌جا به غیر از جوزف، رابرت و کارل، ۳۵ نفر دیگر هم جزء شاهدین بودند. آن‌هایی که فقط صدای فریاد‌های کیتی را شنیده بودند. یکی از آن‌ها هَدی گرانت است.

او که بعد‌ها مثل بقیه شاهدین، لقب شاهد بی‌تفاوت را می‌گیرد، در اظهاراتش می‌گوید که با پلیس تماس گرفته و فریاد‌های زنی را گزارش کرده‌است. اما پلیس می‌گوید که این گزارش را پیش از این‌هم دریافت کرده بود.

به نظر می‌رسد آن‌هایی که شاهد شنیدن صدای کیتی بودند، تصور می‌کردند این یک دعوای خانوداگی است. تصوری که پلیس را هم به اشتباه انداخت.

زنی که کارل با او تماس گرفت سوفیا فرار بود. کسی که کیتی را خیلی دوست داشت. البته کیتی دختر محبوبی بود. همه او را دوست داشتند. خیلی بامزه بود و در دانشگاه به کسی که ادای معلم‌ها را در می‌آورد مشهور بود.

عاشق رقص بود و همیشه باعث خنده دیگران می‌شد. البته او یکبار هم توسط پلیس در سال ۱۹۶۱ دستگیر شده بود. پول‌های شرط‌بندی را جمع می‌کرد که دستگیر شد. این عکس مشهور از او، همان عکسی‌است که هنگام بازداشت گرفته شد.

سوفیا پس از تماس کارل خیلی سریع با پلیس تماس می‌گیرد و گزاش حمله با چاقو را می‌دهد. پس از آن بود که به سرعت خودش را به کیتی که حالا در حال جان دادن است می‌رساند و او را در آغوش می‌گیرد. آغوشی که کوتاه بود و کیتی در آن جان سپرد.

همان زمان بود که پلیس می‌رسد، اما دو هفته بعد سر و کله رسانه‌ها پیدا می‌شود.

اولین گزارش از این قتل را نیویورک‌تایمز منتشر می‌کند.

با تیتری جنجالی که نوشته شده: «۳۷ نفری که قتل را دیدند، اما به پلیس زنگ نزدند». این روزنامه پارگراف اول گزاش خود را اینطور شروع می‌کند: «بیشتر از ۳۰ دقیقه، ۳۸ شهروند محترم قانون مدار در محله کویینز شاهد تعقیب و چاقو خوردن زنی به دست یک قاتل در ۳ حمله مجزا در کیو گارندز بودند.»

شرح این ماجرا باعث شد تا روانشناسان آمریکایی به ماجرای قتل کیتی جنوویز علاقه‌مند شوند.

بیشتر از همه آن‌ها دو روانشناس جوان به نام‌های لتنه و دارلی بودند که تحقیقات خودشان را آغاز کردند. آن‌ها دریافتند که وقتی فکر می‌کنیم افراد زیادی در لحظات اضطراری حضور دارند، مسئولیت اجتماعی بین افراد پخش می‌شود و کمتر احتمال دارد کسی دخالت یا کمک کند.

چرا که همه متصور‌اند قطعا افراد دیگری کمک خواهند کرد.

بعد‌ها کنکاش‌های بیشتری درباره این قتل صورت گرفت و خبرنگاران جوان بیشتری دنبال حقیقت ماجرا بودند.

این کنکاش‌ها نشان داد، ماجرا آنطور که نیویورک‌تایمز تعریف کرده نیست و نه تنها کسانی که صدای کیتی را شنیده بودند به پلیس زنگ زدند که رابرت هم یک‌بار قاتل را فراری داده بود.

کیتی آنقدر‌ها هم تنها نبود، هرچند بدن خونالود خود را در نیم ساعت پایانی زندگی‌اش به تنهایی روی زمین کشید. او فقط این فرصت را پیدا کرد که چند دقیقه پایانی عمرش را در آغوش یک دوست یعنی سوفیا سپری کند. ماجرایی که نیویورک تایمز به آن اشاره‌ای نکرده بود.

قتل کیتی جنوویز و ۳۸ تماشاچی، آنقدر جنجالی شد که هیچ کس متوجه وینستون موزلی نبود.

او ۵ روز پس از مرگ کیتی وقتی داشت یک تلویزیون می‌دزدید با دخالت همسایه‌ها دستگیر شد و به قتل دختری در محله کویینز اعتراف کرد. دختری که بدون شک کیتی بود.

موزلی اگرچه یک‌بار به دلیل بی‌تفاوتی ۳۸ تماشاچی موفق به قتل و فرار از مهلکه شده بود، اما در جای دیگری با دخالت همسایه‌ها نتوانست از ماجرای دزدیدن یک تلویزیون فرار کند.

 

منبع: عصرایران

منبع: آفتاب

کلیدواژه: قتل شهر نیویورک دخالت همسایه ها نیویورک تایمز قاتل را فراری فریاد هایی خانه اش پلیس تماس فریاد می زند یک تلویزیون پلیس زنگ صدای فریاد آن هایی دستگیر شد تماس گرفت همان لحظه پس از مرگ ۳ نیمه شب کنکاش ها نیم ساعت نه تنها یک بار بعد ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۳۵۳۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیات حمله به بازیکن سابق استقلال (+عکس)

به گزارش صدای ایران از ایرنا، در روز‌های گذشته امین منوچهری بازیکن سابق تیم فوتبال استقلال تهران در گفت و گویی اعلام کرده بود که در ترافیک اتوبان چمران مورد حمله سارقان قرار گرفته که در این کش و قوس گردنبند طلای او به سرقت رفته است.

او گفته بود: در ترافیک اتوبان شهید چمران بودم و یک موتوری به آینه خودروی من خورد و پس از آن شروع به فریاد زدن مرد و با دست به شیشه خودرو می‌کوبید؛ زمانی که شیشه ماشین را پایین دادم تا ببینم چرا این کار را انجام می‌دهد یک نفر دیگر از پشت سر آمد و گردنبند من را از گردنم کشید و همین اتفاق باعث شد تا گردنم آسیب جزیی ببیند.

منوچهری در ادامه گفته بود از این صحنه شوکه شده و حتی نتوانستم واکنش نشان دهم؛ این چندمین بار است که در اتوبان چمران این اتفاق تکرار می‌شود و فکر می‌کنم آنها یک باند هستند که این کار را انجام می‌دهند.

او یادآور شد: پیگیری نکردم، چون به نظرم به جایی نمی‌رسد؛ بار‌ها این اتفاق افتاده، نه جلوگیری انجام شده و نه پیگیری اتفاق می‌افتد.



در این رابطه سردار علی ولی‌پور گودرزی روز جمعه در گفتگو با خبرنگار ایرنا در واکنش به این موضوع گفت: این شهروند همانند دیگر شهروندان باید به پلیس اعتماد کند و موضوع را به ما اطلاع دهد تا ماموران متوجه وقوع جرم شوند و آن را پیگیری کنند.

وی ادامه داد: حتما هر شهروندی اتفاقی برایش رخ می‌دهد باید به سامانه ۱۱۰ پلیس اطلاع رسانی کند؛ ابتدا مامور در محل حاضر و اظهارات ثبت می‌شود و پس از ارجاع پرونده به پلیس آگاهی، کار به صورت تخصصی پیگیری می‌شود.

به گفته سردار ولی‌پور گودرزی، اگر موضوعی برای شهروندی پیش آمده باید به پلیس اطلاع رسانی کند و مطمئن باشد که پلیس پیگیری می‌کند؛ ما سعی بر کسب رضایت مردم داریم و موضوعات آنها را تا حصول نتیجه پیگیری می‌کنیم.

رییس پلیس آگاهی تهران با تاکید بر اینکه اعتماد شهروندان به پلیس مهم است، گفت: در عین حال همه مردم برای ما عزیز و شریف هستند و فرقی بین آنها نمی‌گذاریم، پلیس پشتیبان هر کسی است که تعرض یا ظلمی به وی شده و با خاطی برخورد می‌کند.

وی تاکید کرد: ما کار همه مردم را انجام می‌دهیم و برای پلیس فرقی ندارد فردی که به او ظلم شده، چه شغل و سمتی دارد چرا که رضایتمندی آحاد مردم برای ما مهم است.

سردار ولی‌پور گودرزی این را هم گفت که پس از این اتفاق ابلاغ کرد که با این شهروند تماس گرفته و او را به پلیس دعوت کنند تا کار وی پیگیری شود.

دیگر خبرها

  • دستگیری قاتل فراری در مهرستان سیستان و بلوچستان
  • دستبند پلیس عنبرآباد بر دستان قاتل فراری
  • واکنش پلیس به صحبت‌های جنجالی فوتبالیست سابق بعد از خفت شدن!
  • جزئیات حمله به بازیکن سابق استقلال (+عکس)
  • قاتل ۴۱ ساله در رشت دستگیر شد
  • درگیری خیابانی در رشت منجر به قتل جوان ۲۲ ساله شد
  • دستگیری ۲ خواهر قاتل پدر در تهران
  • شناسایی و دستگیری قاتل در خرم‌آباد
  • دستگیری ۳ قاتل فراری در ۳ عملیات ضربتی | عامل قتل با وینچستر دستگیر شد
  • اندیشمندان دنیا به تغییر ساختار قدرت در جهان اتفاق‌نظر دارند